شعر موسم گل
موسم گل دوره حسن یک دو روز است در زمانه ای به دل آرامی به عالم فسانه ای که ز تو ماند نکویی نشانه خاطر عاشقان را میازار خوش نباشد ز معشوق به آزار گر بسوزد شمع و پروانه را با زمانه چون شود روز شمع و شب را نبینی نشانه می کنی صید مرغ بسته می زنی سنگ بر شکسته می کشی با تیر ستم یار خسته خسته دلان یکسره در خون نشسته نيست چو آيينه عاشق نوازی ...